نمایشگاه کتاب 93
همیشه دوست دارم تا جایی که امکانش هست ببرمت نمایشگاه کتاب آخه یکی از بهترین خاطرات دوران بچگی مون این بود که بابایی با وجود ترافیک زیاد سئول هرسال می بردمون نمایشگاه و ما هم همه عیدی هامون را می رفتیم کتاب میخریدیم و کلی کیف میکردیم بعد هم همش را یک هفته ای میخوندیم!!! البته پایه گدار علاقه مندی ما به کتاب مامانی بود که همیشه برامون میخرید و با خاله ها کتابخونه درست کرده بودیم و کتاب امانت میگرفتیم. یادش بخیر دایی با کتابهاش قطار کتاب درست میکرد و... خلاصه اینکه یک شنبه هفته گذشته حدود ساعت 3 رسیدیم نمایشگاه. هوا خوب بود نمایشگاه تقریبا خلوت و شما هم ماشاالله حسابی سر حال این بود که کلی بهمون خوش گذشت عکس هاش را میذارم... من از مسئول...
نویسنده :
مامان و بابا
8:53